زندگی و تاریخچه عشایر عشایر و کوچ نشینان ایران کوچ نشینی کهن ترین شیوه زیست بشر است که پابرجا بودن آن تا عصر حاضر از بزرگ ترین جاذبه های این شیوه معیشت است و همین شیوه خاص زندگی سبب شده ایلات و عشایر «دیدنی ترین جاذبه عصر تکنولوژی» لقب بگیرند. عشایر به شیوه ای جذاب […]
کوچ نشینی کهن ترین شیوه زیست بشر است که پابرجا بودن آن تا
عصر حاضر از بزرگ ترین جاذبه های این شیوه معیشت است و همین شیوه خاص زندگی
سبب شده ایلات و عشایر «دیدنی ترین جاذبه عصر تکنولوژی» لقب بگیرند. عشایر
به شیوه ای جذاب و باورنکردنی طی قرن ها وسال های طولانی اقدام به حفظ سنن
و آداب و رسوم گذشته خود نموده اند و این اصالت به جاذبه ای برای صنعت
گردشگری تبدیل شده است. مسکن عشایر و نوع زندگی
آن ها، زبان و موسیقی، غذاهای محلی، صنایع دستی، رقص و لباس های محلی به
همراه آیین های به جای آوردن جشن های عروسی و محلی از مهم ترین جاذبه های
ایلات و عشایر است. بارزترین مشخصه ایلات و عشایر شیوه زیست آنان است که بر
خلاف یک جا نشینان روستایی و شهری, در کوچ و نقل و انتقال دایمی سیاه
چادرها و رمه های خود هستند. عشایر کوچ رو که یکی از جاذبه های مهم گردشگری
فرهنگی به شمار می آیند در همه نقاط ایران, در حوزه های غرب و جنوب غرب,
شرق و جنوب شرق, شمال غرب, شمال شرق و مرکزی ایران ایلات و عشایر پراکنده
شده اند.
● ایلات و عشایر حوزه غرب و جنوب ایران
در
حوزه غرب و جنوب ایران رشته کوه های زاگرس کشیده شده که دارای بیش از ده
میلیون هکتار جنگل بلوط, بادام کوهی و پسته وحشی و آب و هوای مرطوب و مراتع
غنی است. وجود خصوصیات طبیعی یاد شده سبب شده ایلات و عشایر متعددی دراین
منطقه پراکنده باشند. رشته کوه های زاگرس از کوه های آرارات در شمال آغاز و
تا استان فارس در جنوب ایران تداوم یافته و از آن جا به موازات خلیج فارس
به شرق کشیده شده و به کوه های پاکستان می رسند. منطقه یاد شده شامل استان
های کردستان, کرمانشاه, ایلام, اصفهان, چهارمحال و بختیاری, کهگیلویه و
بویر احمد و فارس می شود.
وجود ارتفاعات سرسبز و خنک, در کنار دره
های پرآب و جنگلی و دشت های معتدل و نسبتا گرم در یک محدوده نزدیک گاه
زندگی کوچ نشینی در چارچوب یک منطقه محدود را میسر ساخته و دام داران را از
رنج کوچ های طولانی و برون منطقه رهایی بخشیده است.
عشایر کرد از
زمان های گذشته در شمالی ترین بخش زاگرس در محدوده استان های آذربایجان
غربی و کردستان پراکنده شده اند که امروزه برخی از آن ها در کوهستان های
اطراف اسکان یافته اند. ایلات مشهور شکاک, مامش, زرزا, قره پاپاق و… در
استان آذربایجان غربی وایلات گلباغی, طوایف اورامانات, طوایف مریوان, طوایف
سنندج, طواف بانه, عشایر جوانرود, طوایف سقز و طوایف مستقل در محدوده
استان کردستان و کرمانشاه پراکنده شده اند.
دراستان کرمانشاه کوچ نشینی هنوز رواج دارد و ایلات کرد جاف, کلهر, قلخانی, سنجابی, گوران و کرند در این منطقه پراکنده شده اند.
ایلات
و عشایر کرد ایران نیز به عنوان حافظان آداب و رسوم و سنت های این قوم
بزرگ از اهمیت خاصی برخوردار هستند و دارای جاذبه های گردشگری فراوانی
هستند. جامعه عشایری جایگاه ویژه ای دارند. قوم کرد از لحاظ فرهنگی سابقه
چشمگیری دارد. زبان، شعر، رقص، موسیقی، آداب و رسوم به جای مانده در این
پهنه از سرزمین ایران قدمتی دیرینه دارند.
طوایف لرستان در یک
تقسیم بندی به دو بخش لر و لک تقسیم می شوند که از نظر لهجه, سنن, آداب و
رسوم و برخی مسایل مذهبی با یک دیگر تفاوت دارند. ایلات و طوایف لک در شمال
و شمال باختری لرستان سکونت دارند و سرزمین لک نشین به صورت خط منحنی در
دره های رودخانه سیمره میان بروجرد, نهاوند, خرم آباد, کرمانشاه و ایلام
قرار گرفته است. در گذشته لک ها به «طوایف وند» و لرها به «فیلی» شهرت
داشتند. الوار ایران در لرستان, بخشی از ایلام, چهارمحال و بختیاری,
کهگیلویه و بویر احمد و بخشی از استان فارس و بوشهر زندگی می کنند. در سایر
نقاط ایران مثل کرمان نیز طوایف پراکنده لر وجود دارند.
عشایر لر
را به لر کوچک(الوار لرستان و ایلام) و لر بزرگ (الوار بختیاری و کهگیلویه و
بویر احمد و ممسنی فارس ) تقسیم می کنند. لک ها در واقع جنوبی ترین قبایل
کرد به شمار می آمده اند که امروزه با طوایف لر آمیخته و همسان شده اند.
ایل بختیاری که در استان چهارمحال و بختیاری زندگی می کند بزرگ ترین ایل
کوچنده کشور ایران است.
در
منطقه کوهمره که منطقه ای جنگلی بین کازرون و فیروزآباد فارس است ایلات و
طوایفی پراکنده شده اند که مهم ترین آن ها ایل سرخی خوانده می شود. دراین
منطقه زندگی کوچ نشینی رونق دارد و در بخش های اسکان یافته نیز فرهنگ عشیره
ای و گویش های متنوع و آداب و رسوم خاص آن ها حاکم است. بررسی های تاریخ
ایران از اواخر دوره صفویه به بعد نشان می دهد که ایل بختیاری و در راس آن
خوانین بختیاری به دلیل برخورداری از شرایط ویژه جغرافیایی قلمرو ایلی،
سازمان قبیله ای و نظام ایلی منسجم، در بیش تر حوادث و وقایع تاریخی ایران
حضوری موثر و فعال داشتند. نوع زندگی، آداب و رسوم حاکم بر جامعه بختیاری و
ساخت و بافت روستاها مبین نظام های کهنه و نو عشایری در منطقه است. مجموعه
ایل بختیاری همراه با سنن و شیوه های خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبه
های بی نظیر و چشم گیر این منطقه است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و
رسوم ویژه، که مورد علاقه گردشگران و دیدارکنندگان داخلی و خارجی است، یکی
از دیدنی های جالب توجه قوم لر است. کوچ روهای بختیاری، زمستان را در دشت
های شرق خوزستان و تابستان را در بخش های غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به
سر می برند. آن ها هر ساله از اواخر اردیبهشت ماه از پنج مسیر مختلف همراه
با مبارزه ای خستگی ناپذیر با سختی های طبیعت، ضمن عبور از رودخانه ها،
دره ها، و پشت سر گذاشتن بلندی های زردکوه در مناطق معینی از دامنه زاگرس
پراکنده می شوند و نزدیک سه ماه در این منطقه می مانند و با چرای دام ها در
مراتع سرسبز به رمه داری مشغول می شوند.
نحوه معیشت و زیست، الگوی
سکونت و باورداشت ها، سنت ها و آداب و رسوم، طبیعت منحصر به فرد منطقه و
سرانجام ویژگی راه های ایلی از جمله جاذبه های دیدنی شیوه زندگی عشایر
بختیاری است.
عشایر قشقایی که با کوچ درازمدت خود خطه اصفهان را به
خلیج فارس پیوند می دهند, از مشهور ترین ایلات کشور هستند. ایلات خمسه نیز
که شامل ایل عرب, باصری, بهارلو, اینانلو و نفر است یک مجموعه ناهمگون است
که برخی از آن ها به دلایل سیاسی در زمان قاجاریه یک جانشین شدند. ایلات
خمسه پس از بختیاری ها و قشقایی ها سومین واحد دام داری متحرک ایران به
شمار می آیند.
عشایر عرب در جنوب غرب ایران ساکن هستند واز خصوصیات
ویژه ای برخوردارند. آن ها در دوستی اصیل و ثابت قدم بوده و در برابر
مشکلات شجاع و مقاوم اند. عشایر بی حرمتی به قومیت خود را به هیچ وجه تاب
نمی آورند و میهمان نوازی و آزادمنشی از ویژگی های این قوم سخت کوش است.
علاقه
فراوان عرب ها به جشن های ملی و محلی و به جا آوردن کلیه آداب و رسوم
مربوط به آنها نیز از جمله جاذبه های گردشگری این قوم به شمار می روند. عید
فطر در نزد عرب ها به مدت هفت روز گرفته می شود و عید قربان یک روز تمام
به جشن و شادی می گذرد. از آداب کهن این منطقه که از قرن ها پیش هم چنان
پابرجاست گرامی داشتن نوروز و آتش افروزی چهارشنبه سوری است.
● ایلات و عشایر حوزه شرق و جنوب شرق
در
حوزه شرق و جنوب شرق کشور که بخشی از خراسان و سیستان و بلوچستان و کرمان و
هرمزگان را در بر می گیرد, شرایط آب و هوایی خاصی حاکم است. دراین حوزه
تنوع و تضاد اقلیمی شدید و در مجموع منطقه ای کم آب و کم باران با آب و هوی
گرم کویری و اختلاف درجه حرارت چشمگیر در شبانه روز است. عشایر بلوچ از
مهم ترین ایل های ساکن در جنوب شرق ایران هستند.
مجموع شگفتی های
طبیعی, حوزه یادشده را به ۴ منطقه ییلاقی (دره های کو ه تفتان و منطقه
بردسیر و لاله زار و بارز با آب و هوای لطیف و چشمه های گوارا) معتدل(
بااختلاف شدید درجه حرارت در روز و شب) گرمسیری (با هوای خفقان آور و گرمای
شدید در شبانه روز) ساحلی (با هوای گرم و مرطوب) تقسیم کرده است. بیش ترین
تراکم جمعیت عشایری این حوزه درامتداد کوهستان های مرتفع مرکزی کرمان
(شهرستان های کهنوج, بافت, سیرجان, جیرفت و بم) دیده می شوند. طرز زندگی
خاص عشایر بلوچ, روابط خویشاوندی، پیوندهای اجتماعی، بهره گیری از منزلت
های اقتصادی اجتماعی درون طایفه ای، شناخت امتیازات براساس نظام سلسله
مراتبی و سرداری ایلی به همراه آداب و رسوم ویژه این قومیت از جمله جاذبه
های این ایل ساکن کرانه های جنوب شرقی ایران است. بلوچ ها در مبارزه با
طبیعت و اقلیم سخت و در اثر محدودیت منابع و فقر طبیعت، خصوصیاتی ویژه
یافته اند که آنان را از عشایر مناطق دیگر متمایز می سازد.
● ایلات و عشایر حوزه شمال غرب
حوزه
شمال غربی ایران شامل سرزمین آذربایجان شرقی و غربی, اردبیل و بخشی از
گیلان است که به دلیل کوهستانی بودن منطقه از تنوع آب و هوایی برخوردار
است. جنگل های تنک, مرغزارهای سرسبز و مراتع پهناور از ویژگی های این ناحیه
است که سبب زندگی عشایر در این منطقه شده است. در آذربایجان شرقی طوایف
متعددی مانند ایل شاهسون زندگی می کنند. ییلاق آن ها در کوهپایه های سبلان و
قوشه داغ در پیرامون اهر و مشگین شهر است و طوایف ارسباران(قره داغ) و
طوایف خلخال در کوه های طالش زندگی می کنند. قشلاق شاهسون ها و طوایف
ارسباران, جلگه کم عمق مغان است و گرمسیر طوایف خلخال حاشیه رود قزل اوزن
است. ایل میلان و ایل جلالی نیز در همین حوزه در منتهی الیه شمال غربی
زندگی می کنند.
● ایلات و عشایر حوزه شمال شرق
حوزه
شمال شرقی ایران به دلیل وسعت زیاد از اقلیم متنوعی بر خوردار است. این
سرزمین دارای جنگل در قسمت ها ی شمال غربی و مراتع متوسط و ضعیف در سایر
قسمت ها است. ایلات و طوایف این حوزه نیز از پیشینه و قدمت طولانی
برخوردارند. بخشی مانند ایلات زعفرانلو و شادلو و قاچورلو از اکرادی هستند
که در زمان شاه عباس اول صفوی به خراسان کوچانده شدند. ایل افشار که از
دیرزمان در خراسان ساکن بوده, از ایلات ترک است. ایلات کرد زعفرانلو در
شمال و شمال شرقی خراسان رضوی پراکنده شده اند.
ایلات ترک افشار از
منتهی الیه شمالی خراسان, درگز و کوهپایه های کپه داغ تا الله اکبرتا هزار
مسجد ایلات ترک افشار و قره قویونلو و… کوچ می کنند. درمناطق تربت جام,
تایباد و خواف, ایلات تیموری, هزاره و طوایف بلوچ و سیستانی زندگی می کنند.
در حرکت به جنوب با ایل بهلولی مواجه می شویم که ییلاقشان در ارتفاعات
بیرجند و قائنات است. ترکمن ها جذاب ترین عشایر منطقه شمال شرق ایران هستند
که محل زندگی آن ها، زیورآلات، لباس های محلی، مراسم عروسی و عزای آنها
برای گردشگران بسیار جالب است.
ضمن آن که تقریبا تنها قومی هستند
که اجازه می دهند غریبه ها در مراسم خصوصی آن ها شرکت کنند بنابراین
بازدیدکنندگان بی هیچ دغدغه ای می توانند مراسم خصوصی چون عروسی و جشن های
ترکمن های مهربان را از نزدیک ببینند. وجود عشایر ترکمن و آداب و رسوم جذاب
آن ها سبب شده آن ها یکی از معروف ترین عشایر ایران پس از عشایر قشقایی
باشند که گردشگران تمایل زیادی به بازدید از شیوه زیست و آشنایی با آداب و
رسوم آن ها دارند.
● ایلات و عشایر حوزه مرکزی
حوزه
مرکزی ایران شامل استان های زنجان, همدان, سمنان, مرکزی , تهران و بخشی از
مازندران می شود که ویژگی عمده آن ها نزدیکی به پایتخت است. این ویژگی سبب
شده که کوچ نشینان این مناطق دارای خصوصیات اجتماعی, اقتصادی و روانشناختی
متمایزی نسبت به دیگر عشایر باشند. طوایف لر چگینی و غیاثوند, طایفه ترک
شاهسون بغدادی و بقایایی از طایفه کلهر در استان زنجان سکونت دارند.
بقایایی از طوایف مختلف مانند کل کوهی و میش مستی و … نیز دراستان مرکزی
در میان ساوه و استان زنجان زندگی می کنند.
در استان همدان نیز
طوایف ترکاشوند, یارم طاقلو, جیمر و شاهسون زندگی می کنند. در دامنه های
جنوبی البرز و در شمال استان سمنان و شمال و شمال غرب استان تهران طوایف
نیمه کوچ نشین با تنوع فراوان نژادی و قومی زندگی می کنند.
به طور کلی نوع مسکن میان ایلات و عشایر را می توان به دو دسته خانه و سیاه چادرتقسیم کرد:
خانه
مساکنی است که مصالح آن از چوب یا مواد بنایی مانند خشت و گل، آجر و سنگ و
غیره است و بیش تر در نقاط قشلاق هر ایل یا دهکده هایی که از سوی ایلات
مسکون برای تمام ایام سال بنا شده یافت می شود و جنبهٔ دایمی دارند. چادر
نیز درمیان بیش تر چادر نشینان عمومیت دارد و با وضعیت زندگی آن ها مناسب
است. چادرها را می توان درمدت کوتاهی از روی زمین برچید و بر پشت چارپایان
برای بردن به ناحیه ای دیگر حمل کرد. طرح چادرها معمولا یا دایره شکل و یا
مسطیلی است.
هر یک از ایلات و عشایر یاد شده دسته ها و رده بندی
های ایلی خاص آن منطقه که به تفصیل در مناطق مورد نظر آورده خواهد شد را
رعایت می کنند و آداب و رسوم و شیوه های زندگی هر یک از این اقوام با یک
دیگر تفاوت های اساسی دارند که همه این تفاوت ها و گونه گونی ها سبب شده که
ایلات و عشایر به عنوان جاذبه های دیدنی عصر تکنولوژی به شمار آیند.
+ نوشته شده در جمعه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۳ توسط
| نظر بدهید
جمعیت عشایری استان فارس براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۸۷ عشایر
کوچنده مرکز آمار ایران، جمعیت عشایر سیار استان فارس شامل ۱۴۷٫۷۹۰ نفر در
قالب ۲۷٫۲۷۹ خانوار می باشد.
: بعد از ایل قشقایی که بیش از ۵۰ درصد عشایر استان فارس را در بر می
گیرد، ایل “خمسه” متشکل از ۵ طایفه (طایفه عرب با گویش عربی، طایفه های
باصری و کرد شولی با گویش فارسی و طایفه های نفر و بهارلو با گویش ترکی)
حدود ۱۳ درصد جمعیت عشایر استان فارس را تشکیل می دهند.
رئیس اداره امور عشایری مرودشت به جمعیت عشایری مرودشت نیز اشاره کرد و
ابراز داشت: براساس این نتایج، شهرستان مرودشت میزبان ییلاقی حدود ۷۵۰۰
نفر در قالب ۱۴۵۴ خانوار و میزبان قشلاقی حدود ۹۵۰ نفر در قالب ۲۱۳ خانوار
عشایر کوچ رو از ایل خمسه و قشقایی در زمان آمارگیری بوده و در این بین،
بیش از ۴۰ هزار نفر از عشایر شهرستان های اقلید، آباده و سمیرم در زمان کوچ
بهاره و پاییزه از محدوده این شهرستان عبور می کنند.
صالحی به تاثیر خشکسالی های اخیر بر منابع آب و مراتع قشلاقی نیز اشاره
نمود وخاطر نشان ساخت: در مناطق گرمسیری استان و همچنین استان های همجوار
از جمله بوشهر و حتی شهرستان های ییلاقی چون اقلید، خرم بید، پاسارگاد و
ارسنجان از یک طرف و فراوانی پسچر زمین های کشاورزی در شهرستان مرودشت از
طرف دیگر، باعث تغییر الگوی کوچ به صورت دورانی شده و این مساله، زمینه
افزایش سالانه جمعیت ییلاقی و بویژه جمعیت قشلاقی شهرستان را فراهم نموده
است.
رئیس اداره امور عشایری شهرستان مرودشت ادامه داد: در حال حاضر، اداره
امور عشایر شهرستان مرودشت، به حدود ۲۰۰۰ خانوار عشایری عضو و غیرعضو شرکت
تعاونی عشایری تحت پوشش خود (شرکت تعاونی عشایری بلغان مرودشت)، با جمعیتی
بیش از ۱۰٫۰۰۰ نفر خدماترسانی دارد و مدیریت کوچ، بیش از ۴۰ هزار نفر
عشایر کوچ رو سایر شهرستانها را نیز انجام می دهد.
+ نوشته شده در جمعه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۱ توسط
| یک نظر
چنانچه از اسمش نیز برمی آید، ایل (خمسه) از پنج طایفه تشکیل شد است .
شامل : ۱- باصری 2- اینالو 3- بهارلو 4- عرب 5- نفر
که طایفه باصری یکی واز طوایف اصلی ایل خمسه است که از
عشایرهای مقیم استان فارس میباشند. طایفه باصری متشکل از ۱۲ تیره به
نامهای :۱- کلمبه ای ۲-جوچین 3- عبدللهی (بالا ولاتی)۴- لب موسی ۵- علی
شاه قلی ۶- فرهادی ۷- علی قنبری 8- حنایی 9- ظهرابی (سروستانی) 10-
الاقلی 11- کرمی(میر) 12-ایل خواست .
که از صدها سال قبل در دیار فارس اقامت داشته اند ، قشلاقشان
در جنوب شهر جهرم واقع گردیده که مناطق اصلی قشلاقشان عبارتست از:۱- جویم
۲- بنارو ۳- هوت ۴- بیدشهر ۵- هرم وکاریون ۶- سحرگاه ۷- سیاه منصور 8-
جرجهد و همچنین ۹- مناطق کوهستانی دشت قوور ۱۰- شاخ برکه انجیری ۱۱- هفت
دشتی ۱۲- دشت کره به 13- دشت موش.
مناطق ییلاق نیز که در نواحی شهرستان اقلید می باشدعبارتند
از: ۱- چاه های خورخوره 2- تل قربان قلی 3- شاه مور ۴- سیربانو 5-
دوردانه 6- نصرآباد 7- احمدآباد 8- نمدان 9- کوه سفید 10-
تورناس 11- نخود زار 12- بلوک قون قوری
کار اصلی طایفه باصری دامداری و کشاورزی بود و صاحب گله های
بیشمار گوسفند و رمه های اسب بودند و همچنین زنان پرآوازه این طایفه ضمن
انجام دادن کارهای روزمره خانگی به هنرهای بیشماری نیز آراسته بودند که
مهمترین آن صنایع دستی بود . که اکثراً بازتاب دهنده آداب و رسوم و فرهنگ
فردی و جمعی آن طایفه بود . از مهمترین آن صنایع دستی عبارتند از: ۱- لَتف
(لتف عبارت است از چادرهای سیاهی که از موی بز درست می شوند) ۲- قالی ۳-
کبه ۴- جاجیم ۵- گلیم ۶- سرکش ۷- خورجین ۸- تیردان ۹- چنته ۱۰- جل اسب ۱۱-
خوابگاه ۱۲- خوره ۱۳- جوال و سایر صنایع دستی در آن سالهای دور .
طایفه باصری توسط بزرگ طایفه که همان خان می باشد اداره می
شد، که یکی از معروف ترین آنها حاج محمدخان ملقب به (معین عشایر) بود که
مورد عنایت قوام السلطنه و قوام الملک بوده است و بعد از وی نیز فرزندش
پرویز خان ملقب به (ضرغام السلطان) به دست گرفت ایشان نیز مورد عنایت قوام
السلطنه بود.
بعد از پرویز خان فرزند ارشد ایشان محمدخان ضرغامی و برادرشان
حسن علی خان که در مشایعت ایشان بودند امورات طایفه را عهده دار شدند.
محمدخان ضرغامی می شود گفت سرآمد خوانین طایفه باصری در این ۲۰۰ سال اخیر
بوده است.+ نوشته شده در جمعه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۷ توسط
| نظر بدهید
ترکیب اجتماعی جمعیت ایران، متشکل از سه جامعه متمایز شهری، روستایی و عشایری است. حیات اجتماعی در این
سرزمین از دیرباز متأثر از روابط متقابل و زندگی توأمان جوامع مذکور بوده و
در این میان، جامعه عشایری همواره، نقشی بارز و تعیین کننده در سرنوشت
سیاسی و زندگی اقتصادی کشور داشته است. پهنه
وسیعی از ایران، قلمرو زیست و فعالیت این جامعه بوده که اکنون نیز کمابیش
چنین است. گرچه امروزه عشایر نسبت محدودی از جمعیت کشورند، ولی به اقتضای
شییوه زیست، قلمرو وسیعی از کشور، فضاهای زیستی عشایری است.
قلمرو
زیستی عشایر نشان می دهد که بخش وسیعی از مناطق غربی، جنوب شرقی و شمال
کشور، سرزمینهای عشایری است. وسعت این سرزمینها ۹۳۶ هزار کیلومتر مربع است
که حدود ۵۹% از مساحت را تشکیل می دهد. بخشی از سرزمینهای عشایری، فضای
زیستی مشترک با جامعه روستایی و شهری و قسمتی نیز مستقلاً “زیست بوم”
عشایری است. تمرکز
عشایر عمدتاً در نیمه غربی و جنوبی کشور، به ویژه حول محور زاگرس بوده و
در زاگرس میانی، استقرار عشایر بیشتر است. توزیع جغرافیایی قلمرو های
عشایری در استان ها متفاوت است. در برخی از استان ها مانند کهگیلویه و بویر
احمد امامی استان زیست بوم عشایر و در برخی از استان ها نیز مانند اصفهان،
گستره محدودی از استان، قلمروهای عشایری است.
عشایر
کوچنده در ۹۶ ایل و ۵۴۷ طایفه مستقل تشکیل یافته اند، که قریب ۸۰% از جمعیت
عشایری به ۹۶ ایل و بقیه به طوایف مستقل تعلق دارند. متوسط جمعیت ایلهای
ایران ۵۸۳/۹ نفر است . ۱۷ ایل بزرگ ( بیش از ۲ هزار خانوار) حدود ۵۶% و سه
ایل بختیاری، قشقایی و ایلسون ( شاهسون) قریب ۳۰% از جمعیت عشایری را در بر
می گیرد. اکثر
ایل های بزرگ در پیرامون سلسله جبال زاگرس به ویژه قلمرو میانی آن به سر
می برند. بیش از ۳۵% از عشایر در سه استان به هم پیوسته فارس، چهارمحال
بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد استقرار یافته اند و استان فارس بیشترین
شمار عشایری ایران را در خود جای داده است.
جمعیت
عشایری ایران در ابتدای قرن پیش، قریب نیمی از نفوس کشور را در بر می گرفت.
در آغاز قرن حاضر حدود ۲۰% تا ۲۵% جمعیت کشور را شامل می شد. با گسترش
آبادی نشینی در خلال قرن اخیر سهم جمعیت عشایری به حدود ۱۰% در آغاز دهه
چهل و به کمتر از ۵% در دهه کنونی رسیده است. جمعیت
عشایری کشور از ساختار بسیار جوانی برخوردار است که معلول فزایندگی ابعاد
باروری و تشدید نرخ رشد طبیعی است. الگوی باروری در تعدادی از ایلات و
طوایف بسیار نزدیک به حد بیولوژیک و گاه بیشتر از ۹ مولود است. میزان
بار تکفل نظری و اقتصادی، بیانگر تنگی معیشت و تحمل شرایط دشوار اقتصادی
در زندگی عشایری است. الگوی ازدواج نیز یه خاطر الزامات معیشتی، پیش رس
بوده و نسبت ازدواج در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ ساله، به ویژه بین زنان در قیاس
با جامعه روستایی و شهری کشور قابل ملاحظه است.
الگوی کوچ نشینی
عشایر کشور در شرایط کنونی از نظر الگوی زیست به سه گروه عمده و متمایز نقسیم می شوند: عشایر صحرانشین، نیمه صحرانشین و یکجانشین
عشایر صحرانشین :
این گروه
از عشایر، کوچ رو محض بوده و فاقد ساختمان و خانه چینه ( خشت و گلی) در
ییلاق و قشلاق می باشند وتمامی سال را در زیر چادر یا سرپناهی متحرک به سر
می برند. زندگی
اقتصادی این گروه عمدتاً متکی بر دامداری و مرتع، منبع اصلی تأمین خوراک
دام است. اکثریت این گروه از عشایر را بهره برداران فاقد زمین تشکیل داده
اند.
عشایر نیمه صحرانشین :
گروهی از
عشایر کوچ رو که در قشلاق یا در ییلاق و یا هر دو دارای خانه بوده، نیمه
صحرانشین تلقی می شوند. این گروه مدتی از سال به ویژه زمستان و ماهای سرد
را در خانه خشت و گلی یا در بناهای شاخته شده از مصالح سخت به سر می برند. اکثریت
خانه ها و بناهای ساخته شده عشایری در قشلاق است و مدت اقامت در قشلاق نیز
بیش از ییلاق است. به همین جهت در زمستان تشخیص عشایر نیمه صحرانشین از
روستاییان دشوار است. زمینه
اصلی فعالیت این گروه از عشایر نیز دامداریست. ولی با زراعت و باغداری در
ییلاق و قشلاق یا هر دو قلمرو توأم است. تأمین غذای دام صرفاً متکی به
مراتع نیست و تعلیف دستی به ویژه در قشلاق یه مرور اهمیت بیشتری یافته است.
عشایر یکجانشین :
این گروه
از عشایر در قشلاق یا ییلاق به طور دایم اقامت گزیده اندو بخشی از آنان به
رمه گردانی دام در مراتع پیرامون کانونهای استقرار بسنده می کنند و برخی
نیز فقط دامهایشان را برای استفاده از علوفه مرتعی به عشایر خویشاوند گروه
اول و دوم می سپارند. در مواردی نیز علیرغم تمرکز فعالیتهای زراعی در قلمرو
استقرار دایمی، از نسق زراعی خود در قلمرو دیگر، به شیوه های متفاوت مانند
اجاره اراضی استفاده می کنند. الگوی
زیست این گروه از عشایر که به دلایل متعدد زندگی چادرنشینی را رها کرده و
یکجانشین شده اند، روستایی است. گرچه هنوز پای بندی، وابستگی و علایقی به
زندگی عشایری دارند که متناسب با قدمت استقرار، این پیوندها گسسته می شود.
البته در این گروه طیفهای متفاوتی وجود دارد که بخشی از آنان دارای شرایط
بالقوه ای برای کوچ می باشند. در گذشته نیز بارها عشایر یکجانشین پس از
مدتها استقرار و آبادی نشینی، مجدداً چادرنشینیانی کوچ رو شده اند، به ویژه
عشایری که به اجبار با تخته قاپو و یا به دلیل استیصال و فقر اسکان یافته
اند. چنانکه پس از انقلاب اسلامی و در گرما گرم جنگ نیز جماعتهایی از عشایر
اسکان یافته به کوچ روی آورده اند.
منابع معیشت عشایر
محور و
زمینه اصلی فعالیتهای اقتصادی در جامعه عشایری دامداری است که نقش تعیین
کننده و بارزی در این شیوه از زندگی دارد. سایر فعالیتهای تولیدی عشایر
مانند زراعت، صنایع دستی و … از اهمیت کمتری برخوردار بوده و تحت الشعاع
دامداری است.
۱- دامداری :
دامداری
عشایری بر مبنای تعلیف دام از مرتع سازمان یافته است. این وابستگی بر تمامی
شئون زندگی و الگوی زیست عشایری تأثیر نهاده، به طوری که به پرورش دام های
نشخوارکننده با استفاده از مراتع طبیعی اشتغال دارند وکوچ نشینی عمدتاً از
تبعات چنین فعالیتی است. بر همین اساس عشایر ناگزیر به جابه جایی های دسته
جمعی و دشوار در عرصه مراتع
بوده و مسیرهای طولانی را از جلگه های پست قشلاقی تا دامنه ها و مرتفعات
صعب العبور ییلاقی طی می کنند تا از مراتع قابل تعلیف، غذای دام های خود را
تأمین کنند. پذیرش این شیوه معاش دشوار با زندگی سرگردان و مشقت بار، بدان
خاطر است که عشایر می توانند به پشتوانه حقوق عرفی از مراتع سنتی خود،
بدون پرداخت هزینه ای بابت علوفه مرتعی استفاده کنند. دام،
سرمایه اصلی عشایر کوچنده است و سرمایه دامی عشایر کشور در شرایط کنونی
قریب ۵/۱۷ میلیون واحد دامی است که عمدتاً ( ۴/۸۶% ) دام کوچک اتست.
مهمترین
فراورده های دامداری عشایری گوشت قرمز و شیر است که به ترتیب حدود ۲/۱۳%
گوشت قرمز و ۱/۸% شیر تولیدی کشور است. ارزش تولیدات دامی عشایر کوچنده
حدود ۲۲۰ میلیارد ریال است که ۶۹% آن از تولید گوشت، ۲۳% از تولید شیر و
بقیه از پوست و الیاف دامی است. عمده ترین اقلام هزینه دامداری عشایری
علیرغم استفاده از مراتع، مربوط به تأمین خوراک دام است که قریب ۹۸% از
میزان هزینه ها را در بر می گیرد. روی هم رفته حدود ۴۵% از نیاز غذایی
زراعی عشایری نیز جوابگوی قریب ۵% از نیاز غذایی دام است. نتیجتاً بالغ بر
نیمی از غذای مورد نیاز دام های عشایری می بایست به شیوه های مختلف مانند
اجاره سرچر و پس چر مزارع روستاییان، خرید جو و علوفه و … با پرداخت هزین
هایی که به مرور فزونی می یابد پرداخت گردد.
به همین
جهت تأمین غذای دام امروزه مهمترین و اساسی ترین مسأله عشایر است. زیرا با
توجه به تخریب گسترده و کاهش دام افزون سطح و بهره دهی مراتع و همچنین
افزایش قدر مطلق دامی، نیاز به تولید محصولات علوفه ای اهمیت ببیشتری می
یابد. در حالی که حدود ۳/۴۶% از بهره برداران عشایری فاقد زمین مزروعی بوده
و بقیه نیز به ازای هر ۶۰ واحد دامی، به طور متوسط دارای یک هکتار زمین
مزروعی بوده اند. متوسط زمین مزروعی برای خانوار عشایری حدود ۵/۲ هکتار و
متوسط زمین زیر کشت معادل ۷/۱ هکتار است که فقط ۵/۰ هکتار آن زراعت آبی
است. سرانه
دام خانوار عشایری قریب ۱۰۰ واحد دامی است که در برخی از ایلات مانند
خمسه، ایلسون و قشقایی بیش از ۱۰۰ و تا حدود ۱۸۰ واحد دامی است. ولی در
ایلات و طوایف متعددی نیز سرانه دام کمتر از ۵۰ رأس دام بوده و نسبت بهره
بردارانی که کمتر از صد واحد دامی دارند، بیش از ۶۳% است .
گله های عشایری در گذشته عمدتاً داشتی یوده که با مقتضیات زندگی عشایری سازگار است. اما
با سیطره بازار و تضعیف اقتصاد خود مصرفی، افزایش قیمت گوشت و دشواریهای
کوچ، گرایش به نگهداری دام های گوشتی فزونی یافته که منشاء تحولی در اقتصاد
دامداری عشایری است. این تحول موجب تغییراتی در تمامی جنبه های زندگی
عشایری شده است. کوچ دسته جمعی تا حدودی ضروریتهای وجودی خود را از دست
داده و شرایط تاریخی مناسبی برای دگرگونی کوچ نشینی محض مهیا شده و سازمان
ایلی به دلیل فقدان کارکردهای سنتی خود، بیش از پیش در معرض فروپاشی است.
مراتع سهم چندانی در تأمین غذای دام عشایری ندارد و به اتکای علوفه مرتعی،
سازماندهی فالیتها و تولید گوشت میسر نیست. کوچ بالغ بر نیمی از خانوار
عشایر کمتر از ۵ روز و غالباً به صورت رمه گردانی است. به همین جهت کمبود
غذای دام در قشلاق حاد و اساسی است و عشایر برخلاف گذشته ناگزیرند با صرف
هزینه، تعلیف دام را امکان پذیر سازند، که بی شک مستلزم تحول اقتصاد دامی
است. امروزه قریب ۳۰% از ارزش تولیدات دامی عشایر، هزینه های واسطه ای است
که عمدتاً هرینه های خوراک دام است و بالغ بر ۸۰% از هزینه های خوراک دام
عشایر در قشلاق است. بر این اساس گره کور در مسایل پیچیده جامعه عشایری،
غذای دام و گشایش این گره در گرو تلفیق فعالیتهای زراعی و دامی با تخصیص و
تجهیز منابع آب و خاک به ویژه در قلمرو های قشلاقی است.
۲- زراعت :
زراعت و
باغداری همواره فعالیت جنبی و مکمل در زندگی عشایری کشور بوده که به منظور
تأمین نیازهای غذایی از دیرباز رواج داشته است. امروزه هدف از تولید زراعی،
صرفاً به تولید مواد غذایی مورد نیاز خانوار محدود نمی شود، بلکه تولید
محصولات علوفه ای را نیز در بر می گیرد. فعالیت زراعی مفصل و گذرگاه اصلی
زندگی عشایری از کوچ نشنینی محض به اشکالی دیگر از این شیوه زیست است که
نهایتاً به یکجانشینی محض منتهی می گردد. ویژگیهای
بارز زراعت عشایری، ابتدایی بودن ابزار و تکنولوژی کشاورزی، عدم تنوع در
کشت، بی توجهی نسبی به مرحله داشت در زراعت، فقدان نظام آبیاری، ضعف کارایی
و روحیه دهقانیت در زارعین عشایری است. کوچکی
و پراکندگی مزارع در ییلاق و قشلاق از خصوصیات عام زراعت عشایری است.
متوسط سطح اراضی کشاورزی برای هر خانوار عشایری قریب ۵/۲ هکتار و برای بهره
برداران صاحب زمین عشایری حدود ۸/۴ هکتار است (این نسبت در ایل سونها حدود
۴/۸ هکتار و در ایل ذلکی ۳/۱ هکتار است).
۳- صنایع دستی :
عشایر کشور با صنعت نوین و ماشینی، عمدتاً از طریق مصرف برخی از محصولات صنعت در دهه های اخیر
آشنایی دارند وگرنه صنایع سنتی عشایر با تکنیک ابتدایی، محدود به تولید
فرآورده های دستی است. صنایعی مانند تولید سیاه چادر، گلیم، جاجیم، خورجین و
قالیبافی در ابتدا برای تأمین نیازهای اولیه زندگی ایلی پدید آمده و تکامل
یافته اند. بعدها با گسترش مناسبات پولی _ کالایی و متداول شدن دادوستد با
مراکز مبادله ( روستایی و شهری) بخشی از این محصولات به بازار راه یافته و
منبع مکملی برای درآمد و اشتغال در جامعه عشایری گردیده است. گرچه رسوخ
این مناسبات به تدریج موجب رواج مصنوعات شهری در میان عشایر شده و صنایع
دستی عشایر ناتوان از رقابت با کالاهای صنعتی در معرض زوال و نابودی قرار
گرفته است.
مبادلات و الگوی مصرف
در الگوی
سنتی، مبادله کالا با کالا اهمیت ویژه ای داشته، به طوری که حتی امروزه
علیرغم دگرگونی های گسترده در امر دادو ستد، هنوز در برخی از موارد محتوای
مبادلات کالایی است. علیرغم
تحول الگوی مصرف، هنوز تفاوت های بسیاری در مصارف و هزینه های خانوار
جامعه عشایری با خانوارهای شهری و روستایی وجود دارد. بر اساس بررسی های
انجام یافته در قلمرو دو منطقه نمونه ( زاگرس میانی و جنوب شرقی کشور)
هزینه های سالانه یک خانوار عشایری قریب ۷۰% آن مربوط به هزینه های خوراکی و
دخانی و بقیه هزینه های غیر خوراکی است. سهم بسیار زیاد هزینه های خوراکی،
نشانگر فقر و زندگی محقرانه خانوارهای عشایری است. نان و لبنیات به ترتیب
با ۹/۱۷% و ۵/۱۶% مهمترین اقلام اجزای هزینه های خوراکی و دخانی خانوارهای
مورد بررسی بوده است.
هزینه های زندگی خانوارهای عشایری در مقایسه با خانوارهای شهری و روستایی در سطح پایین تری است. فزونی
شاغلین جوان و بالا بودن نرخ اشتغال در زنان ( حدود ۳/۴۰% ) یکی از وجوه
تمایز بین جامعه عشایری با جوامع شهری و روستایی است. زمینه اصلی اشتغال
عشایر در وهله نخست فعالیتهای کشاورزی ( ۶۷/۹۰% ) و سپس صنایع دستی است.
اشتغال در بخش خدمات و سایر زمینه های فعالیت بسیار محدود است. گرچه در
سالهای اخیر نسبت اشتغال در این زمینه ها بالنسبه فزونی یافته است.
سواد در جامعه عشایری گرچه پدیده ای رو به گسترش است. ولی هنوز حدود ۴۳% از خانوارهای
عشایری بدون فرد با سواد و حدود ۷۳% از جمعیت ۶ ساله و بیشتر عشایری بی
سوادند. نرخ با سوادی در زنان عشایر بسیار پایین و معادل ۱۴% و در مردان
عشایر قریب ۳۹% است. اکثریت باسوادان عشایر ( حدود ۷۵% ) را مردان تشکیل می
دهند. هرچند در سالهای اخیر گرایش زنان به آموزش بیشتر شده و به همین دلیل
نسبت زنان محصل به کل زنان باسواد بیشتر از نسبت مشابه در مردان عشایری است.+ نوشته شده در جمعه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۱ توسط
| نظر بدهید
به کسانی که به جامعه عشایری تعلق دارد عشایر گفته میشود. واژهٔ عشایر، جمع عشیره به معنی قبیله است.
جامعه عشایری شیوه زیستی متفاوت و جدای از شیوه زیست شهری و شیوه زیست
روستایی است. این جامعه عبارت است از جامعه انسانی نسبتا خوداتکا و
خودبسنده که ساخت اجتماعی قبیلهای دارد و عموما زندگی خود را از دامداری اداره میکنند.
واژه عشایر بیشتر در زبان فارسی و در مورد ایلهای کوچنده در ایران به
کار میرود. عشایر در قدیم در تعیین حکومتها نقش اساسی داشتهاند و اکثر
خاندان هاو سلسلههای حاکم بر ایران خاستگاه عشایری داشتهاند.[نیازمند منبع] عشایر
تقریباً نیروهای اصلی جنگی ایران را تشکیل میدادهاند. شیوه زیست عشایری
اصطلاحات و ادبیات خاص خود را باز تعریف کرده و به عنوان جامعه سوم در
ایران مطرح است. بعضی ازاصطلاحاتی که مشتق از واژه عشایری است عبارتند از:
عشایر اسکان یافته:
خانوارهای عشایری که تمامی اعضای آن در یک مکان، سکونت ثابت اختیار کرده و
کوچ نمیکنند اما با توجه به حفظ برخی مناسبات اقتصادی (مالکیت و حقوق
بهرهبرداری از مراتع و منابع قلمرو) و فرهنگی ـ اجتماعی (احساس تعلق به
ایل و عشیره) خود را عضو ایل، طایفه و … تلقی میکنند.
عشایر کوچنده:
به عشایری که حداقل سه ویژگی ساخت اجتماعی قبیلهای، اتکای معاش به
دامداری، و شیوه زندگی مبتنی بر کوچ را داشته باشند گفته میشود.
عشایر نیمه کوچنده:
به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته میشود که حداقل در یکی از قطبهای
استقرار (منطقه ییلاق، قشلاق و یا میانبند) دارای سکونتگاه ثابت بوده و
همواره تعدادی از اعضای خانوار در آنجا سکونت دارند.
عشایر رمهگردان:
به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته میشود که اکثر اعضای خانواده در یک
نقطه یا مکان (در داخل قلمرو ایلی و یا خارج از آن) سکونت ثابت اختیار
کرده و در کوچ شرکت نمیکنند. در شیوه کوچ رمهگردانی، دامها به همراه
چوپان و تعدادی از افراد ذکور خانواده جابجا شده یا کوچ داده میشوند.
ایل : اتحادیهای
سیاسی متشکل از تیرهها و طوایف عشایری است که به اتکای وابستگیهای
خویشاوندی (نسبی، سببی و آرمانی) و یا در برهه زمانی خاص، بنا به مصالح و
ضرورتهای سیاسی و اجتماعی با هم متحد شده و تشکیل یک ایل را میدهند.
معمولاً ایلات دارای سرزمین و قلمرو ایلی خاص خود بوده و تحت رهبری و
مدیریت شخصی با سمت ایلخان یا ایل بیگ اداره میشدند.
طایفه : عبارت
از یک واحد اجتماعی ـ سیاسی متشکل از چند تیره است و در سلسله مراتب
ردههای ایلی، مهمترین و مشخصترین رده به شمار میرود. در سلسله مراتب
سازمان اجتماعی عشایر ایران، اکثر طوایف بین ایل و تیره قرار میگیرند اما
طوایفی نیز وجود دارند که به هیچ ایلی وابسته نبوده و طایفه مستقل نامیده
میشوند.
طایفه مستقل : در
ساختار مبتنی بر تقسیمات ایلی جامعه عشایر ایران معمولا بعضی از طوایف
پیوند اجتماعی یا سیاسی چندانی با ایل خاصی نداشته و معمولا از باقیمانده
یک ایل مستقل که قدرت اجتماعی و اقتصادی و تعداد جمعیت انها تحلیل رفته
باشد شکل میگیرند این طوایف نه چندان ضعیف شدهاند که در ساختار سایر
ایلات جای گیرند و نه چندان قوی هستند که خود ایل مستقل باشند اینگونه بوده
است که به عنوان طایفه مستقل از سایر ایلات به حیات خود ادامه میدادند و
کلانتر مستقل از ایل خانان برای انان منصوب می شده است. به عنوان مثال کردشولیها در
استان فارس که قبلا ایل مستقلی بودهاند در مقاطعی به عنوان طایفه مستقل
در تقسیمات کشوری مبتنی بر ایل طایفه مستقل خواده میشدند.
تیره: در
ساختار اجتماعی عشایر ایران، تیره از مجموع چند رده کوچکتر (مانند تش،
بُنکو، گوبک، دودمان و …) تشکیل میشود که عمدتاً بعد از طایفه قرار دارد
و رکن اصلی طایفه و ایل محسوب میشود. اساس تیره مبتنی بر پیوندهای
خویشاوندی واقعی و اصل و نسبی از خط صلبی (پدری) است که همبستگی سیاسی،
اجتماعی، اقتصادی و دفاع از منافع افراد عضو را به عهده دارد.
کوچ عشایر
عبارت
است از جابجایی و حرکت افراد و خانوارهای عشایری بین قلمروهای ییلاقی
(سردسیر) و قشلاق (گرمسیر) که با هدف دسترسی به علوفه مرتعی تازه برای
تعلیف احشام و اهتراز از گرما و سرمای شدید انجام میگیرد. کوچ عشایر
معمولاً با شرکت همه افراد خانوار، بار و بنه و سرپناه قابل حمل در قالب
ردههای ایلی و یا امروزه به صورت انفرادی و تکخانواری صورت میگیرد.
کوتاه و بلند بودن مسیرکوچ، تغییری در مفهوم کوچ عشایر به وجود نمیآورد.
مسیر کوچ: به خط سیر حرکت و جابجای عشایر کوچنده از ییلاق به قشلاق و بالعکس اطلاق میشود. به مسیرهای سنتی کوچ عشایر «ایلراه» گفته میشود.
زیستبوم عشایری: محدودهای
ازسرزمین و قلمروایل و یاقلمرو ردههای ایلی عشایر است که علیالاصول شامل
ییلاق، قشلاق و مسیر بین این دو (میانبند) است.
ییلاق یا سردسیر: به
محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته میشود که عشایر تمام و یا قسمتی از
فصول بهار و تابستان را درآن میگذرانند. در بین برخی از عشایر به ییلاق،
سرحد نیز گفته میشود.
قشلاق یا گرمسیر: به
محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته میشود که افراد و خانوارهای عشایری،
تمام یا قسمتی از فصول پاییز و زمستان را در آنجا سپری میکنند.
میانبند: به
مناطق بین قلمروهای ییلاقی و قشلاقی عشایر اطلاق میشود. مسیرهای عبور
عشایر (ایلراهها) و اتراقگاههای موقت بین راهی در میانبند قرار داشته
است. همچنین متناسب با فصل یا دوره کوچ، میانبند دارای مراتع بهارگه چر یا
بهارچر و پاییزچر بوده است.
وضعیت بازار بورس : بسته تعداد معاملات : 182,481 حجم معاملات : 36,394B ارزش معاملات: 87,264B ارزش بازار : 67,892,858B تعداد نماد مثبت : 244 تعداد نماد منفی : 216
شاخص کل بورس
2,099,699.32 2315.51 0.11% 1403/07/18 17:36
شاخص کل فرابورس
21,985.91 (6.88) (0.03%) 1403/07/18 18:06
وضعیت بازار فرابورس : بسته تعداد معاملات : 95,653 حجم معاملات : 3,139B ارزش معاملات : 235,254B ارزش بازار : 11,691,675B تعداد نماد مثبت : 193 تعداد نماد منفی : 179